دانیل: پدرم هیچ گاه از من راضی
نبود. هر آنچه مرا خوشحال میکرد برای پدرم اصلاً قابل قبول نبود. همیشه سعی میکرد
مرا به دلخواه خود در آورد و دایئم به من میگفت که چهکار باید بکنم. مادرم به
دلیل افسردگیاش همیشه میخوابید. سعی میکردم برای مراقبت از او هر کاری از دستم
برمیآید انجام بدهم و کوتاهی نکنم.
هویت دانیل مهم نبود، او ابزار
دست نیازهای والدینش بود. او یاد گرفته بود که نیازهای خودش را نادیده بگیرد که
مبادا باعث خشم یا دلخوری والدینش شود. دوران کودکی پرمشقتی را پشت سر گذاشت و
بازیچهی نیازهای والدینش بود. او میگفت: «هیچ گاه کودکی نکردم».
اگر نیاز به خودابرازگری شما
محدود شده باشد با سه نشانه مشخص خواهد شد:
- به شدّت با دیگران مهربان هستید
و منعطف برخورد میکنید. همیشه سعی میکنید دیگران را راضی نگه دارید و از
اطرافیان مراقبت کنید. سخت به دنبال برآورده سازی نیازهای دیگران هستید. اصلاً به
نیازهای خودتان توجه نمیکنید. نمیتوانید رنج و عذاب اطرافیان را تحمل کنید. این
قدر برای دیگران کار میکنید تا آنها به حال شما دلسوزی کنند و دچار احساس گناه
شوند که چقدر برای شما مزاحمت ایجاد کردهاند. اگرچه معتقدید از دیگران هیچ توقعی
ندارید، اما اگر اطرافیان قدر کارهای شما را ندانند، از درون دچار احساس ضعف و
کینهتوزی میشوید.
- دومین علامت حاکی از مشکل در
نیاز به خودابرازگری این است که به شدّت خودتان را کنترل میکنید و دچار بازداری
افراطی میشوید. ممکن است به کار اعتیاد پیدا کنید. کُل زندگی شما صرف کار میشود.
ممکن است همهی زندگی شما تبدیل به کار شود. شاید کار میکنید تا دیگران شما را
آدم خوب و فوقالعادهای بشناسند. ممکن است نسبت به پاکی و تمیزی حساسیت پیدا کنید
یا هر کاری را خیلی دقیق و اصولی انجام دهید.
زندگی هیجانی شما سرد و کسل
کننده است. در زندگی هیچ گونه هیجان و خودانگیختگی را تجربه نمیکنید. جلوی عکسالعملهای
طبیعی خودتان را در قبال وقایع میگیرید. ممکن است این کار شما دلایلی داشته باشد
خواه به این دلیل که فکر میکنید مجبورید از خواستههای دیگران تبعیت کنید (تلهی
زندگی اطاعت) خواه به این دلیل که برای زندگیتان معیارهای بلندپروازانه و
متوقعانهای در نظر گرفتهاید (تلهی زندگی معیارهای سختگیرانه). در هر صورت فرقی
نمیکند، احساس میکنید لذّت و آرامش از زندگی شما رخت بربسته است و در دام زندگی
اندوهبار و غمانگیز افتادهاید. به نحوی رفتار میکنید که روی آرامش، تفریح،
سرگرمی را نبینید.
- علامت سوم مشکل داشتن در حوزهی
خودابرازگری در ابراز خشم است. کینهتوزی مزمن ممکن است در لایههای عمیق شخصیت
شما جای گرفته باشد و گاهی اوقات کنترل آن از دست شما خارج شود. ممکن است افسردگی
را نیز تجربه کنید. در دام مرض روزمرهگی بیپاداش افتادهاید. زندگی شما به بنبست
پوچی و بیمعنایی رسیده است. هر کاری از دستتان برآید دریغ نمیکنید، اما لذّتی
ندارید.
درباره این سایت