مشکلات موجود در نیاز به پذیرش محدودیتهای واقعبینانه از بسیاری جهات متضاد مشکلات نیاز به خودابرازگری است. زمانی که به شما اجازهی هیچ گونه ابراز وجودی داده نشود، شما سخت تلاش میکنید خودتان را کنترل کنید. نیازهای خودتان را فراموش میکنید و به رفع نیازهای دیگران میپردازید. اگر خانوادهی شما نتوانسته باشند برای شما محدودیتهای واقعبینانه وضع کنند، شما بهگونهای خودخواهانه بر ی نیازهای خودتان پافشاری میکنید بهگونهای که نیازهای دیگران نادیده گرفته میشود. شما ممکن است در راه ی نیازهای خودتان چنان راه افراط را بپیمایید که دیگران شما را آدمی خودخواه، پرتوقع، کنترلگر، خودمحور، خودشیفته، و ازخودراضی قلمداد کنند. ممکن است در خویشتنداری، مشکل پیدا کنید. شما بهشدت تکانشی یا هیجانی عمل میکنید و در این راه از سر خیر بسیاری از اهداف بلند مدتتان میگذرید و آنها را فدای لذّت آنی میکنید. همیشه به دنبال رضایتمندی فوری و آنی هستید. قدرت تحمل کارهای خسته کننده و متداول را ندارید. یاد گرفتهاید که آدم بیهمتایی هستید و به خودتان حق میدهید هر طور که دلتان خواست رفتار کنید.
اگر در دوران کودکی با محدودیتهای واقعبینانه روبهرو شده باشیم، بهتدریج میپذیریم که در حوزهی محدودیتهای واقعبینانه درونی و بیرونی رفتار کنیم. با این کار، ظرفیت درک دیگران را پیدا میکنیم. مسؤولیت رفتارهای خودمان را میپذیریم و به فکر برآورده سازی نیازهای دیگران نیز هستیم. منظور این است که بین برآورده سازی نیازهای خودمان و دیگران، تعادلی منصفانه برقرار میکنیم. اگر با محدودیت واقع بینانه بزرگ شده باشیم، همچنین ظرفیت تلاش کافی برای خویشتنداری و انضباط فردی را پیدا کرده باشیم، از رهگذر این دو موهبت (خویشتنداری و انضباط فردی) به اهدافمان میرسیم و از تنبیههایی که اجتماع برای بدرفتاری در نظر گرفته است، اجتناب میکنیم.
درباره این سایت